Saturday, June 25, 2005
Thursday, June 23, 2005
این نیز بگذرد...
- این چند روز یک خط هم نتوانستم بنویسم. خودم هم نمیدانم چرا!؟
- تمام آن چه ناصر در اینجا نوشته است، مو به مو، درد و حرف من نیز هست.
- از دید من، این موج که این هفته علیه احمدینِژاد بهراه افتاد، ناشی از واکنش عصبی مردم به عملکرد خود، شکست در انتخابات و همچنین تولید هیجان بود.
- باید صدای رایدهندگان به احمدینژاد را شنید و آن را از طرز تفکر پنهان در پشت وی جدا کرد. باید بپذیریم که بسیاری از آنان که به کروبی و احمدی نژاد رای دادند، دردهایی فراتر از دموکراسی و آزادی دارند و حتی بسیاری از آنان که رای ندادند.
- خطر در طرز تفکریست که پشت شخص احمدی نژاد وارد میدان میشود و ایشان کوچکترین کنترلی روی آن ندارند و نخواهند داشت. هاشمی هم از این قاعده مستثنی نیست، با این تفاوت که اگر بخواهد و به صلاحش باشد، میتواند بعضی افراطگراییها در جامعه را کنترل کند (سخنان وی در آخرین نماز جمعهی قبل از دوم خرداد 76 که یادمان نرفته است؟)
- بههیچ وجه نمیتوانم خود را راضی به رای دادن به رفسنجانی کنم. از گلویم پایین نمیرود!
- فردا تهران نخواهم بود. فقط امیدوارم وقتی برگشتم موج آمارها مرا با خود نبرد.
- امیدوارم تا هفتهی آینده این موج آرام گیرد و آن وقت بشود کمی وبلاگ نوشت!
پ. ن: دیگر به تحریم در شرایط فعلی ایران، کمترین اعتقادی ندارم.
- تمام آن چه ناصر در اینجا نوشته است، مو به مو، درد و حرف من نیز هست.
- از دید من، این موج که این هفته علیه احمدینِژاد بهراه افتاد، ناشی از واکنش عصبی مردم به عملکرد خود، شکست در انتخابات و همچنین تولید هیجان بود.
- باید صدای رایدهندگان به احمدینژاد را شنید و آن را از طرز تفکر پنهان در پشت وی جدا کرد. باید بپذیریم که بسیاری از آنان که به کروبی و احمدی نژاد رای دادند، دردهایی فراتر از دموکراسی و آزادی دارند و حتی بسیاری از آنان که رای ندادند.
- خطر در طرز تفکریست که پشت شخص احمدی نژاد وارد میدان میشود و ایشان کوچکترین کنترلی روی آن ندارند و نخواهند داشت. هاشمی هم از این قاعده مستثنی نیست، با این تفاوت که اگر بخواهد و به صلاحش باشد، میتواند بعضی افراطگراییها در جامعه را کنترل کند (سخنان وی در آخرین نماز جمعهی قبل از دوم خرداد 76 که یادمان نرفته است؟)
- بههیچ وجه نمیتوانم خود را راضی به رای دادن به رفسنجانی کنم. از گلویم پایین نمیرود!
- فردا تهران نخواهم بود. فقط امیدوارم وقتی برگشتم موج آمارها مرا با خود نبرد.
- امیدوارم تا هفتهی آینده این موج آرام گیرد و آن وقت بشود کمی وبلاگ نوشت!
پ. ن: دیگر به تحریم در شرایط فعلی ایران، کمترین اعتقادی ندارم.
Thursday, June 16, 2005
...
در این دموکراسی که همه آن را میخواهیم، قرار است همدیگر را به "بیتفاوتی، مطلق اندیشی، دلزدگی و انفعال" یا موجسوار، کپینويس و محافظهکار متهم کنیم؟
پ. ن: مجید عزیز در پینوشت این مطلب خود نوشته است که منظور وی، انتخابات پیش رو نبوده است. لینک را از عبارت "موجسوار، کپینويس و محافظهکار" برمیدارم. اما اگر در میان نوشتههای انتخاباتی دوستان طیف تحریم انتخابات بگردیم، به نظیر چنین عباراتی برخواهیم خورد.
پ. ن: مجید عزیز در پینوشت این مطلب خود نوشته است که منظور وی، انتخابات پیش رو نبوده است. لینک را از عبارت "موجسوار، کپینويس و محافظهکار" برمیدارم. اما اگر در میان نوشتههای انتخاباتی دوستان طیف تحریم انتخابات بگردیم، به نظیر چنین عباراتی برخواهیم خورد.
...
مجتبی برندهی جایزهی گروه گزارشگران بدون مرز شد، اما هیچ چیز من را به اندازهی آزادی او خوشحال نخواهد کرد. باید دور جدید اعتراضها را آغاز کنیم.
Thursday, June 09, 2005
اگر عمل نمیکنیم، لااقل باور کنیم!
خیلی بیشتر از پیروزی ایران در بازی دیشب، از ورود زنان به استادیوم آزادی خوشحال شدم. از دید من، این موفقیت بسیار ارزشمند بود. این اصل که با ایستادگی مدنی و بدون خشونت میتوانیم به حقوق اجتماعی خود دست یابیم، آهسته آهسته رنگ و بوی واقعیت به خود میگیرد. این روزها کار بسیاری از ما ناله سر دادن از نبود آزادیست و تنها واکنشمان در برابر این امر، نثار فحش و ناسزا (آن هم در خفا) به مسببین آن است. این راه به هیچجا ختم نمیشود. چرا هیچکس دیشب نتوانست متعرض شادی ما بشود؟ چرا هیچ کس متعرض این نشد که در شادی دیشب بعضی از دختران روسریهای خود را برداشتند؟ چرا باور نمیکنیم؟
به هر حال:
گزارش پرستو را از ورودشان به ورزشگاه را از دست ندهید. سایر لینکهای مرتبط را خود ایشان در گزارششان گذاشته است.
همچنین عکسهای آرش عزیز را از حاشیه و شادیهای پس از بازی ببینید.
و البته این مطلب کوتاه را هم از مجید عزیز حتما بخوانید.
به هر حال:
گزارش پرستو را از ورودشان به ورزشگاه را از دست ندهید. سایر لینکهای مرتبط را خود ایشان در گزارششان گذاشته است.
همچنین عکسهای آرش عزیز را از حاشیه و شادیهای پس از بازی ببینید.
و البته این مطلب کوتاه را هم از مجید عزیز حتما بخوانید.
Wednesday, June 08, 2005
...
صندلی اعتراف را جلو بکش
تا خدا خوابیده است
جهنم متری چند؟
چند وقتیست که با مرگ روی هم ریختهام
و با شیطان گناهان کبیره میکنیم!
مرا ببخش
به جای خون تو انگار
شراب نوشیدهام.
ک. زینی – زمستان 1378
تا خدا خوابیده است
جهنم متری چند؟
چند وقتیست که با مرگ روی هم ریختهام
و با شیطان گناهان کبیره میکنیم!
مرا ببخش
به جای خون تو انگار
شراب نوشیدهام.
ک. زینی – زمستان 1378
Monday, June 06, 2005
...
سفر خوبی بود و البته کمی ناراحت کننده. تا به حال به این نوع در زندگی اهالی و مشکلات روستا دقت نکرده بودم.
گفته بودم از انتخابات در آنجا خواهم نوشت. خلاصهی کلام: رفسنجانی همهجا حرف اول را میزند، اما از میزان مشارکت چیزی نمیتوانم بگویم.
گفته بودم از انتخابات در آنجا خواهم نوشت. خلاصهی کلام: رفسنجانی همهجا حرف اول را میزند، اما از میزان مشارکت چیزی نمیتوانم بگویم.